تحولات منطقه

مشهد- دلایل فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد سنگ‌نگاره‌ها صرفاً ثبت عادی منظره‌هایی از زندگی نبوده است، که اگر بود باید بسیار متنوع‌تر از آن چیزی می‌بود که حالا هست. اصلاً چرا اجداد باستانی ما، از همه وقایع زندگی‌شان صرفا نقوشی از حیوانات و منظره‌هایی از شکار را ترسیم کرده‌ باشند؟

سنگ‌نگاره‌ها، نمادهای آیینی/نگاهی به سنگ‌نگاره‌های«دیزدر» و «کمرمقبولا» در شهر مشهد
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

حسن احمدی‌فرد: در هزاره دوم و سوم پیش از میلاد، بسیار پیشتر از آن که پارت‌ها در ایالت پارساوا(خراسان تاریخی) ساکن شوند، اقوامی محلی در این مناطق زندگی می‌کرده‌اند که اطلاعات چندانی از آن‌ها و زندگی‌شان، در دست نیست. آنچه درباره این اقوام می‌دانیم در چند عبارت محدود می‌شود: آن‌ها فلز را می‌شناخته‌اند. یک‌جا نشین بوده‌اند و در نخستین نمونه از روستاها، دامداری می‌کرده‌اند. به شکار می‌رفته‌اند و می‌کوشیده‌اند تا چهارپایان علف‌خوار را اهلی کنند. این اقوام یک‌جا نشین، نخستین ساکنان سرزمینی هستند که حالا، شهرهایی بزرگ و شلوغ را در خود جای داده است؛ شهرهایی مثل مشهد و نیشابور.
سرزمینی که بعدها در هزاره پیش از میلاد، ایالت «پارت»، «پارتاوا» یا «پارساوا» نام گرفت، از شمال به سرزمین داها(مرزهای شمال شرقی ترکمنستان فعلی)، از مشرق به آن سوی هریوه(هرات امروزی در غرب کشور افغانستان)، از جنوب به کارامانیا(کرمان امروزی) و از مغرب به ایالت مادها(ایران غربی) محدود بود. ساکنان این سرزمین وسیع، در دامنه‌های کوهستانی که چشمه‌های فراوان داشته و مراتع خرم(رشته کوه بینالود) گوشه‌هایی از زندگی پر رمز و راز خود را در یک دفترچه خاطرات سنگی، برای نواده و ندیده‌های دور خود، به یادگار گذاشته‌اند. آن‌ها روی سنگ‌ها و صخره‌های این منطقه، تصاویری از حیوانات، شکار و... را نقاشی کرده‌اند. بزهای کوهی با شاخ‌های تابیده، مردانی با کمان‌هایی در دست و...

پنجره‌ای به باورهای باستانی

سنگ‌نگاره‌های حاشیه مشهد، مستند به مطالعات کارشناسان اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی، دست‌کم ۵۰۰۰ سال قدمت دارد و به روزگاری برمی‌گردد که اجداد ما هنوز خط را اختراع نکرده بودند. این سنگ‌نگاره‌ها در جغرافیای وسیعی در جنوب مشهد در محدوده شهرستان طرقبه و شاندیز پراکنده‌اند. این نقش‌های باستانی که بر سنگ‌ها کنده شده‌اند از ارتفاعات «دیزدر» در جنوب غربی شهر، در ابتدای جاده مشهد به «شاندیز» آغاز می‌شوند و در ادامه پراکندگی خود، به منطقه «کَمَرمَقبولا» در «طرقبه» می‌رسند و با فراوانی کمتر تا ارتفاعات «خَلَج» در جنوب شرقی شهر، ادامه می‌یابند. بیشترین تراکم این سنگ‌نگاره‌ها اما در دو منطقه ارتفاعات دیزدر و کمرمقبولا است. جغرافیایی که این سنگ‌نگاره‌ها در آن قرار گرفته‌اند بر مبنای تقسیمات کشوری، در محدوده شهرستان «طرقبه شاندیز» قرار دارد. که البته چندی پیش مورد تخریب برخی سودجویان قرار گرفت.
این نقوش از چند جهت دارای ارزش است. مهم‌ترین وجه اعتبار این سنگ‌نگاره‌ها دیرینگی آن‌هاست. قدمت ۵۰۰۰ ساله می‌تواند به هر شیء، باور یا مفهومی، اعتباری ویژه ببخشد. علاوه بر این، این سنگ‌نگاره‌ها تنها یادگاران اجداد ما از روزگاران پیشین است؛ روزگارانی که تاریخ و دین(به معنای امروز آن) هنوز شکل نگرفته بودند. این نقوش باستانی می‌تواند پنجره‌ای به باورها و جهان‌بینی باستانی پدران و مادران ما باز کند.

یک راز مهم

«محمود طغرایی» کارشناس ارشد اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی است. او سال‌هاست که مشغول مطالعه بر روی سنگ‌نگاره‌های دیزدر است.
این کارشناس معتقد است در جهان باستان سنگ ‌نگاره‌ها به طور عمده در دو جغرافیای متفاوت ایجاد می‌شده‌اند. یا کنار چشمه‌سارها که منابع تأمین آب بوده‌اند، و یا در مناطق مرتفعی که چشم‌اندازی به دشت داشته‌اند. در این میان، نقوشی که در چشم‌اندازها ترسیم شده‌اند، با نقوش کنار چشمه‌ها تفاوت دارد.
این باستان شناس در توضیح این تفاوت می‌گوید: «نقوش ارتفاعات عمدتاً تک موتیف هستند. یعنی فقط یک اِلِمان دارند که عمدتاً هم برگرفته از زندگی دامپروری و یا شکار است، اما در سنگ‌نگاره‌هایی که در اطراف چشمه‌سارها خلق شده‌اند، روایت‌هایی متعدد از یک موضوع واحد وجود دارد، و تصاویر دارای دو یا چند اِلِمان است؛ مثلا نحوه شکار کردن را نشان می‌دهد یا صحنه‌هایی از نبردهای تن به تن را تصویر کرده است.»
سنگ‌نگاره‌ها با خراشیدن یا کندن سنگ‌ها به کمک ابزار فلزی شکل گرفته‌اند. سطح سنگ که در معرض آفتاب و باد و باران قرار دارد، تیره است و اگر با ابزاری تراشیده شود، سطح تراشیده شده، رنگ روشن‌تری پیدا می‌کند. همین باعث می‌شود که نقش‌ها روی سنگ‌ها، شکل بگیرند و دیده بشوند. بعد از آن هم هر چه آفتاب بتابد، باز هم نقش نگاره، اندکی روشن‌تر از زمینه خود، یعنی سطح سنگ خواهد بود.
مهندس طغرایی معتقد است، انسان‌های باستان، این راز مهم را می‌دانسته‌اند.

این کارشناس ارشد باستان‌شناسی توضیح می‌دهد که: «انسان‌های پیش از تاریخ، باورهایی داشته‌اند که با همان باورها رابطه خود را با منبع قدرت در جهان، تعریف می‌کرده‌اند. این باورها، مجموعه آیین‌هایی را شکل می‌داده که انسان‌های پیش از تاریخ را به منبع اصلی قدرت در جهان متصل می‌کرده است.»
او سنگ‌نگاره‌ها را یک مجموعه نماد آیینی می‌داند و می‌گوید: « باورهای مذهبی بشرِ پیش از تاریخ، همراستا با نیازهای اولیه‌اش بوده است.»
اما مهم‌ترین نیاز اجداد پیش از تاریخ ما چه بوده است؟ خوراک.

آیین باستانی قربانی کردن

بشر پیش از تاریخ، از دو راه مشخص شکمش را سیر می‌کرده است. در ابتدا از راه شکار حیوانات که به دامپروری ختم شده و پس از آن، از راه کشاورزی. بشر اولیه البته در همان مقاطعی که شکارچی و دامپرور بوده، دانه‌ها و میوه‌های مفید را می‌شناخته است. بشر پیش از تاریخ، حتی دانه‌ها را جمع آوری هم می‌کرده اما روش کشت آن‌ها را نمی‌دانسته است. به نظر می‌رسد اینجا در مقطعی که سنگ نگاره‌های حاشیه مشهد شکل گرفته‌اند، ساکنان این جغرافیا، هنوز کشاورز نبوده‌اند و از راه شکار و احتمالاً دامپروری، نیازهای غذایی خود را تأمین می‌کرده‌اند.  
مهندس طغرایی می‌گوید: «می‌شود حدس زد که بشر آن روزگار در همین نواحی که اکنون خراسان است، هر سال آیین‌هایی برگزار می‌کرده تا بتواند در امر شکار موفق‌تر باشد. این نقش‌نگاره‌ها هم شاید برگرفته از آیین قربانی کردن حیوانات برای خدای شکار باشد، کما اینکه نقش شکارچی، یعنی انسان کماندار، هم در این منطقه فراوان است.»
دلیل دیگری هم می‌شود بر رد این فرضیه که سنگ نگاره‌ها صرفاً برای ثبت مشاهدات آفریده شده‌اند، آورد؛ در بعضی از سنگ‌نگاره‌های دیزدر و کمرمقبولا، نقش حیواناتی وجود دارد که در هیچ دوره‌ای در این کوهستان، زیست نکرده‌اند؛ نقش‌هایی مثل نقش شتر دو کوهان و یا گوزن.

کمترین توقع از نواده‌های دور

سنگ‌نگاره‌های حاشیه مشهد، دفترچه خاطرات آیینی پدران و مادران ماست که پس از ۵۰۰۰ سال، یادگار، به ما رسیده است. آن‌ها در این دفترچه‌های سنگی، رازهای مهمی از جهان و جهان‌بینی‌شان برای ما به یادگار گذاشته‌اند. سنگ‌نگاره‌ها، نامه‌هایی است که پدران و مادران ما برای ما نوشته‌اند. باد و برف و باران و آفتاب هم نتوانسته‌اند نقوش خوانای این نامه‌ها را پاک کنند؛ حالا اما بی‌تدبیری ما نواده‌های قدرنشناس، یادگار اجدادی‌مان را با مشکلات فراوانی روبه‌رو کرده است.
ثبت معدن سنگ لاشه، یکی از کم‌ارزش‌ترین مصالح ساختمانی و احیای معدن‌های کم بازده در دل منطقه‌ای که انبوه سنگ‌نگاره‌های ۵۰۰۰ ساله در آن جای گرفته است، بی‌مهری ما با مهم‌ترین داشته‌های تاریخی‌مان است.
به این بی‌مسئولیتی‌ها البته باید بلای زمین‌خواران را هم اضافه کرد. آن‌ها دوست دارند هرجایی که ممکن است، بولدوزرهایشان را روانه کنند و قفسه‌هایی را به نام آپارتمان بسازند.
بسیاری از این نقوش باستانی تنها در همین سال‌های اخیر، از دست رفته است. نجات باقیمانده این میراث باستانی کمترین توقعی است که اجداد ما، از نواده‌های دورشان دارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.